skip to main
|
skip to sidebar
Captain Charlemont
۵/۱۸/۱۳۸۸
باید فکر میکردم. سعی کردم فکر کنم. مگس هنوز داشت روی میز راه میرفت. مجلهی اخبار اسب دوانی را لوله کردم و محکم کوبیدم روی میز. مگس دررفت. روز من نبود. هفتهی من، ماه من، سال من، زندگی من. لعنتی.
همان
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر
پیام جدیدتر
پیام قدیمی تر
صفحهٔ اصلی
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
درباره من
حسام بیرق دار
Mashhad, Iran
مشاهده نمایه کامل من
بايگانی وبلاگ
فوریهٔ
(1)
نوامبر
(1)
اکتبر
(3)
سپتامبر
(3)
اوت
(9)
ژوئیهٔ
(3)
ژوئن
(5)
مهٔ
(9)
ژوئیهٔ
(1)
آوریل
(1)
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر