۶/۱۷/۱۳۸۸

بعله، میشود گاهی اوقات که آن قدر هر چیزی را از نوع مرغوبش خوانده ای، یادت میرود چقدر باید لذت ببری. بعد راه حلش این است که کتاب خوب را ببندی و بروی سراغ ادبیاتی ضعیف. چند داستان کوتاه بد که بخوانی هی ضعف هایش می زند توی ذوق و هی ارضا نمی­شوی. بعد همین موقع است که باید بروی سراغ اصل جنس و ببینی که چگونه به ارگاسم می رساند آدم را.  چطور نیشت باز میشود بعضی جاها از این همه نویسنده بودن نویسنده و این که این همه بلد است کارش را. 

هیچ نظری موجود نیست: